دیکشنری
داستان آبیدیک
جدا شده
english
1
general
::
separated
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
جحد کردن
جد
جد اعلی
جد بلاواسطه
جد و جده
جد و جهد
جد و جهد کردن
جدا
جدا از
جدا جدا
جدا رفتن
جدا سازی
جدا شدگی
جدا شدن
جدا شدنی
جدا شده
جدا گانه
جدا نشدنی
جدا کردن
جدا کردن اجزا مربوط به یک محصول می باشد
جدار
جدار چاه
جدارو
جداری
جداساز لرزه ای
جداسازی
جداسازی بیشتر از حد
جداسازی ترکیبات سبک
جداسازی در دمای پایین
جداسازی عاطفه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید